چرا نمی توانم موفق بشوم؟

مقاله چرا نمی توانم موفق بشوم؟

مقدمه

امرزه بیشتر مردم و اکثرجوان ها دررابطه با موفقیت صحبت می کنند. اما از آنجایی که ملاحظه می شود نظراتی دررابطه با موفقیت دارند که به هیچ عنوان نه منطقی است و نه ازیک منبع با تجربه به دست آمده و فقط نظراتی است که به جز گمراهی خودشان چیز دیگری حاصلشان نمی شود.

البته یکی از خصلت های انسان این است که می خواهد سریعا درمورد هرچیزی که صحبت می کند نظری بدهد ولو این که این نظر درست باشد یاغلط. پس ما یک راه را درزندگی طی خواهیم کرد و ممکن است خودمان را درمسیری قرار دهیم که نه تنها موفق نشویم بلکه وقت خودمان را نیز بیهوده تلف کنیم و هرروز بیشتر به موفقیت های دیگران احساس حقارت داشته باشیم.

چند نمونه از عواملی که راه رسیدن به موفقیت ما را هر روز کمرنگ تر می کنند در زیر به آنها اشاره کردیم که امیدواریم با شناسایی این عوامل واصلاح آنها، خودمان را به آن رویایی که درسرداریم نزدیکتر کنیم.

 

عواملی که راه رسیدن به موفقیت ما را هر روز کمرنگ تر می کنند

 

• نداشتن صداقت نسبت به خود، دیگران و شرایط موجود

عاملی که همیشه انسان ها را ازحرکت موثردر مسیرخوشبختی و موفقیت باز میدارد نداشتن صداقت نسبت به خود، دیگران و شرایط موجود فعلی است که درآن قراردارد. مثلا اگر چشمان یک فردی را ببندیم و در یک شهر یا محله ای که برای فرد چشم بسته غریبه باشد رها کنیم و در آنجا چشمانش را بازکنیم وازش بخواهیم به خانه اش برگردد، چگونه بدون اینکه فرد متوجه بشودکه دقیقا درکجا قرار دارد و یا درچه فاصله ای از خانه و یا در چه سمتی قراردارد تا مسیردرست را پیدا کرده و به خانه اش برگردد.

دراین مصداق اگر فرد واقعا با خود صادق باشد و درمرحله اول متوجه شود که چه توانایی هایی وچه ضعف هایی دارد و تا این لحظه با چه عقایدی زندگی کرده است که نتیجه ای جزء وضع موجود فعلی را برایش فراهم نکرده است ٍمی تواند در راه صحیحی قدم بگذارد.

• متوجه نشدن به گنج هایی که هرانسانی در درون خودش دارد

متوجه نشدن به این عامل از قدیم الایام خیلی از انسان ها را از دیدگاه زندگی باهم متفاوت ساخته است.

می دانید چرا؟

چون بیشتر مردم فقط نتایج را می بینند واصولی را که افراد موفق به کار می برند را جستوجو نمی کنند. علت اینکه برخی نتایج بهتر و برخی نتایج ضعیف تر راکسب می کنند خیلی ساده است اما اعتتقاد به همین اصول ساده، برای بسیاری ازمردم سخت به نظرمیرسد.

چو ن بیشر مردم چیزه های ساده رااصلا نمی بینند و چون نمی بینند اهمیت نمی دهند. همین نادیده گرفتن علت های ساده آنها را در زندگی به شکست منتهی می کند.

یکی از مهمترین گنج هایی که انسان می تواند با استفاده از آن بسیاری از خواسته های خود را تحقق بخشد ذهن خالق اوست. این ذهنی است که نه شوخی برمیدارد و نه خطا می کند و همیشه درخدمت همه است.

اما کار این ذهن خلاق چیست؟

این ذهن خلاق فقط نظاره گر گفتار، افکار و باورهای ماست. ساده تربگویم هر چیزی که ما می گوییم ذهن خالق ما سریعا شرایط همان گفته را در آینده زندگی ما فراهم می نماید مثلا وقتی از بدبختی، بی پولی حرف میزنیم سریعا شرایط بدبختی و بی پولی را در ادامه مسیر زندگی ما فراهم می کند. البته زمان تحقق این گفته ها بستگی به میزان تکرار و باور ما نسبت به گفته های خودمان دارد و اگر از ثروتمندی وخوشبختی صحبت کرده و باور داشته باشیم همان شرایط خوشبختی را نیز درآینده فراهم خواهد کرد.

• باور نداشتن به خود

بیشتر دانشجویان و حتی جوان های تحصیل نکرده خیلی مهارت های فوق العاده ای دارند اما به علت کم بودن باور به خود و شک و تردید نسبت به خودشان که نکنه نظر یا کار یا هدف یا چیزی که توانایی انجام آن را نداشته باشند، آنها را از انجام و شکوفا شدن استعدادهای بلقوه خودشان باز می دارد و به این نتیجه می رسند که بقیه ازآنها قوی تر و مهارتی بهتر از آنها دارند که توانسته اند موفق باشند.

• عزت نفس پایین

عزت نفس پایین یعنی وقتی کسی درکنار شخص پولدارتر، خوشتیب تر و یا قدرتمندتر ازخود قرار بگیرد ارزش خودش را پایین تر آورده و شخص پولدار یا صاحب مقام را بالیاقت تر از خود بپذیرد و در نتیجه از خود یک قالب ضعیف ترمی سازد. همین عزت نفس پایین ویران کننده هر انسانی که بخواهد به اوج موفقیت برسد است و هرچه قدرخودش را ضعیف تر تصور کند نتایج ضعیف تری نیز بدست خواهد آورد.

• ترس از تجربه کردن

همه می خواهند پیروز شوند و به اوج قله ی خوشبختی و موفقیتی که دوست دارند برسند.

می خواهند سریع تر به خواسته خود دست یابند.

اما در این میان دو گروه وجود دارند

گروه اول کسانی هستند که می خواهند هم سریعتر و هم بدون هیچ شکستی به خواستشون برسند که مجبور خواهند شد خیلی سخت گیرتر و با وسواس بیشتر عمل نمایند. اگر هم موفق نشدند اتفاقی خواهد افتاد که درنتیجه آن هم وقت گران قیمت را به هدرخواهند داد و همچنین به خاطر ترس از شکست هم کاری را انجام نخواهند داد و یا به درستی انجام نخواهند داد.

 ولی گروه دوم می خواهند سریعتر به پیروزی برسند و قبل ازشروع به اندازه کافی فکر می کنند و بادر نظر گرفتن همه جوانب سریعا شروع به عمل می نمایند.  به این توجه نمی کنند که اگر شکست بخورند چه خواهد شد ودرنتیجه چند بار شکست می خورند و بعد از چند بار شکست خوردن تجاربی را بدست می آورند که با استفاده از این تجارب و اصلاح روش های غلط، بالاخره طعم شیرین پیروزی را می چشند. پیروزی همیشه درآن سمت شکست قرار دارد و اگر در زندگی با شکست های کوچک و بزرگ مواجه نشده باشید موفقیت رنگ حقیقی خود را نمایان نخواهدکرد.

کسانی که راه می افتند از ایستاده ها می گذرند

به این مقاله امتیاز بده 

[ratings]

---

نویسنده: آقای حافظ رستمی خاصلویی

---

مقاله قبلی سایت تخصصم اینه را می توانید اینجا بخوانید

همچنین شما دوست عزیز و متخصص نیز می توانید مقالات خود را با اسم خودتون (شرکت، اشخاص و مخترعان) به همراه تبلیغ محصولات و خدمات خود در آخر آن در سایت تخصصم اینه به رایگان منتشر نمایید. اینجا کلیک کنید تا شرایط نوشتن و فرستادن مقاله را مشاهده نمایید.

در فرم زیر نیز می توانید ایمیل خود را برای دریافت آخرین مقاله های سایت وارد نمایید.